رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 21 روز سن داره

آقا رادین

خريد براي پسري ناز و رنگ آميزي اتاق عزيزكم

1390/10/14 11:57
1,036 بازدید
اشتراک گذاری

گل نازم ديروز كه رفته بودم سونوگرافي تا از سلامت تو مطمئن بشم دكتر بهم گفت قبلاً بهت گفته بودم پسره؟ گفتم آره. سرشو به علامت تأييد تكون داد كه يعني آره درست گفتم پسره. الهي ماماني قربون پسر كوچولوش بره. عزيزم تو هرچيزي كه باشي چه دختر چه پسر عشق مامان و باباتي و من و بابايي برات مي ميريم. پسرم ديشب من و بابايي رفتيم بازار تا چيزاي خوشگل براي تزيين اتاقت پيدا كنيم و بخريم. هر چند اون چيزي رو كه بيشتر بخاطرش رفته بوديم و خريدن يه آويز قشنگ براي بالاي تختت بود نتونستيم پيدا كنيم اما براي پسر گلمون يه دست بلوز و شلوار سفيد و مشكي خيلي ناز و يه شورت خيلي گوگولي و همينطور 4 تا عروسك پسرونه خيلي قشنگ براي تزيين ويترينش خريديم. من كه خودم عاشق اون عروسكا شدم وخيلي دوسشون دارمنیشخند بابايي ميخواست براي پسري قطار و ماشين بخره اما قرار شد خريد اونا رو بذاريم براي بعدا تا شايد مدلهاي قشنگتر هم ببينيم و بعدا بخريم. راستي پسرم توي خيابون كه ماشينو پارك كرديم تا بريم براي شما گل پسر خريد كنيم وقتي برگشتيم با يه برگه جريمه مواجه شديمتعجب و كلي خورد توي ذوقمونناراحتميدوني چرا جريمه شديم آخه زير تابلوي ايستگاه اتوبوس پارك كرده بوديم. خوب آخه يكي نيست به اينا بگه بابا اين تابلوي بي صاحاب رو براي چي زير درخت نصب ميكنيد كه آدم نتونه ببينش؟!!!!!!!!! به قول بابايي هرچي تخفيف گرفتيم بايد چند برابرشو بديم واسه جريمهنیشخند اما فداي سر پسري. اشكالي نداره تا باشه از اين جريمه ها باشه كه آدم بخاطر خريد كردن براي گل پسرش جريمه بشه. اما از اين به بعد من حواسمو خوب جمع ميكنم و چهار چشمي زير همه درختا رو مي پام تا مبادا زير تابلوي ايستگاه اتوبوسي، پارك ممنوعي، چيزي پارك كنيم تا حال اين پليساي سياه چركو رو بگيريمزبان و نتونن جريممون كنن. گلم من و بابايي با تك تك چيزايي كه براي تو ميخريم خيلي حال مي كنيم و لذت مي بريم. نميدوني كه خريد كردن براي تو چه لذتي داره. عزيزم من و بابايي تا به حال دو مرتبه لذت واقعي خريد  كردن رو چشيديم. اولين بار خريد جهيزيه من و وسايل خونمون بود كه با عشق تمام تك تك وسايلمون رو انتخاب ميكرديم و ميخريدم و الان هم كه لذت خريد كردن براي تو رو داريم تجربه ميكنيم. امروز هم بابا رضا شروع به رنگ آميزي اتاقت كرده و از صبح مشغول رنگ كردن اتاقته پسرم. ديشب همه وسايل توي اتاق رو جمع كرد و امروز صبح هم بابا جون اسماعيل از ماهشهر اومده تا به بابايي توي اين كار كمك كنه. دست هر دوتاشون درد نكنه

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نازنين
14 دی 90 23:29
مباركا باشه اقا پسر.راستي هنوز اسمت رو انتخاب نكردن
مرجان
15 دی 90 10:26
سلام مامان مهرنازخدارو صدهزار بار شكركه پسريمون سالمه.مامان ِ منم منو كه حامله يك-دوبار خورده بود زمين اونم تو هفت ماهگي.اما خدا خواستو من اومدم
خريداي پسري هم مبارك باشن انشالله واسه ني ني خودش اينكاروبكنه


مرسی مرجان جون
بابا رضا
16 دی 90 8:15
بابایی من از خرید واسه تو سیر نمیشم پسر طلایی بابایی


niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد