اولین استخر رفتن رادین عسلکم
روز شنبه 25 اردیبهشت مامان جون میخواست برای دیدن مسابقه رکورد زنی یکی از دوستانش که بهترین نجات غریق و البته رکورددار مسابقات شناست بره و به رادین هم قول داده بود که با خودش ببرش. اونروز رادین از صبح زود بیدار شده بود و ظهر وقتی که من از سرکار برگشتم هم هرکاری کردم نخوابید. ساعت چهار و نیم مامان جون آماد رفتن شد و رادین رو هم آماده کردم و بهمراه مامان جون رفت به استخر بهزادشهر. حدود دوساعت و نیم بعد برگشتن و مامان گفت که رادین دوساعت تمام توی آب شنا کرده بود و خیلی هم خوشش اومده بود و پسرکم خودش هم با کلی آب و تاب برام تعریف کرد که رفته توی استخر بچه ها و شنا کرده و برای مامان جونش که از بروجرد زنگ زد هم تعریف کرد که "مامانجون انقدر حال داد رفتم استخر"پسرکم خیلی شنا و استخر رفتن رو دوست داره و تصمیم دارم به زودی برم براش کارت استخر شرکت رو بگیرم تا بهمراه بابارضا بره استخر و بهش خوش بگذره. چند روز بعدش که خونه خودمون بودیم پسرکم به یاد استخر و برای شنا کردن استخر بادی خودش رو برد توی حمام و پر از آبش کرد و حدود دوساعتی توی اون بازی کرد. هرچند خالی کردنش دردسر شد و تمام در حمام رو آب برداشت و موکت و پادری خیس خیس شد اما به خوشحالی پسرم می ارزید