دومين روز مدرسه
امروزدوم مهر و دومين روز از شروع مدرسه بود. صبح رادين عزيزم رو از خواب بيدار كردم و به محض اينكه صداش كردم بلند شد نشست. اما توي هال روي مبل دراز كشيد و چون خوابش ميومد يه كمي بهانه ميگرفت. ساعت هشت اومديم مدرسه. مامانجون اومد خونه پيش برسام و ما اومديم مدرسه. رادين رو روي ميز اول نشوندم و خودمم توي سالن منتظرش موندم. چهارتا زنگ تفريح داشتن و خودم هم تا ظهر پيشش موندم. پسركم از مدرسه خوشش اومد و ميگفت كاش مدرسه تمام نشه. از اين بابت خيلي خوشحالم كه رادين انقدر زود به مدرسه خو گرفت و خوشش اومده. امروز زودتر تعطيل شدن و ساعت دوازده رفتيم خونه. بابايي و برسام اومدن دنبالمون. سرراه بابايي طبق قولي كه داده بود رادين رو برد مغازه تا براش قهرمان بخره. اما رادين با يه ربات خرچنگي قشنگ و يه جامدادي مرد عنكبوتي اومد بيرون. بريام مامان هم فقط يه مداد برداشته بود. ظهرم دوساعتي خوابيديم و عصري هم رفتيم خونه مامانجون. الان هم ساعت يازده و نيمه و بچه ها بيست دقيقه اي هست كه خوابن.