رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 30 روز سن داره

آقا رادین

سفر تابستانه

1396/3/15 13:40
236 بازدید
اشتراک گذاری

سفر تابستانه ما امسال از ٣١ ارديبهشت شروع شد تا ٧خرداد. روز ٣١ ارديبهشت يكشنبه حركت كرديم بسمت بروجرد. با يك خيال آسووووووده از بابت دندونهاي پسركم. واقعا فكر بزرگ و زجرآوري بود برام بيمارستان و بيهوشي. دو روز بروجرد مونديم و كلي گشتيم. آب بازي و پارك و جاهاي زيبا. بچه ها كه كلي حال كرده بودن. شب قبل از تولد بابايي هم يعني اول خرداد رفتيم با همديگه كيك و فشفشه خريديم و اومديم خونه. كيكش رو پسركام انتخاب كردن يه پيرهن مردونه بود. روز سوم يعني دوم خرداد صبح بيدار شديم و تا جمع و جور كرديم طرفاي ظهر شد. بچه ها رو بيدار كرديم كه بريم تهران. رادين كلي گريه و زاري كرد كه نميام. با اين قول كه باز برميگرديم بروجرد حاضر شد بياد. پنج شش ساعتي توي راه بوديم تا رسيديم تهران. فاطيما و ايليا با كلي ذوق و شوق اومدن استقبالمون. پنجشنبه شب حركت كرديم به سمت كوهسار-كرج باغ ويلاي شوهرخاله رادين. خيلي جاي قشنگ و باصفايي بود. تا فردا بعد از ظهرش يعني ساعت چهار و خورده اي اونجا بوديم. رادين كلي توي استخر با ايليا و فاطيما بازي كرد. اما برسام اصلا حاضر نشد بره تو آب. تفريح خيلي لذت بخشي بود براي بچه ها بخصوص رادين ماماني. عصري حركت كرديم بسمت بروجرد و شب طرفاي ساعت نه ببعد بود كه رسيديم. قرار بود شب بمونيم و فردا صبح راه بيفتيم بسمت خونه. زنگ زدم و مرخصيمو تا تا دوشنبه تمديد كردم. بخاطر رادين و قولي كه بهش داده بوديم شنبه رو هم مونديم بروجرد و يكشنبه راه افتاديم به سمت خونه. دوشنبه هم توي خونه استراحت كردم و سه شنبه رفتم سركار. سفر خيلي خوبي بود و به هممون خيلي خوش گذشت. 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد