دايره المعارف رادين عسلي
تاتال: شكلات
تيتو: شيشه
مهنا: مهسا
لولو: لوله
پال: پاستيل
نون: قند
نوم: نون
مان: مار
آل: آشغال (وقتي آشغال ميبينه روي زمين يا چيزي ميخوره و ميخواد آشغالشو بندازه ميگه آل آل و اشاره ميكنه به سطل آشغال كه يعني منو ببريد كه اينو بندازم توي سطل آشغال قربون پسر تميزم برم من)
مراحل گفتن كلمه اسماعيل ( بابا بزرگ رادين) از زبان رادين:
من: رادين بگو اس
رادين: اس
من: حالا بگو ما
رادين: ما
من: حالا بگو عيل
رادين: هل
من: آفرين پسرم خوب حالا بگو اسماعيل
رادين: بابا
انقدر از دستش ميخنديم كه حد نداره. چون گفتن اسماعيل براش سخته بجاش ميگه بابا
مراحل گفتن عبدالرضا (شوهر خاله بابا رضا)
من: رادين بگو عب
رادين: عب
من: حالا بگو د (با ضم د)
رادين: د
من: بگو رضا
رادين: بابا
فداش بشم بازم بجاي كلمه رضا معادلشو ميگه و ميگه بابا چون اسم باباش رضاست. خلاصه كلي باهاش حال ميكنيم و ميخنديم.
پسرم هر كلمهاي رو كه بهش بگي به زيبايي و رووني تكرار ميكنه و خيلي هم باهوشه. ماشالله به هوشش.