رادین عزیزم بالاخره شیر رو فراموش کرد. پسرم دوستت دارم. تو عشق مامانی
بالاخره رادین عزیزم در روز هفتم به شیر نخوردن عادت کرد. دیشب که هفتمین شبی بود که باید رادین رو بدون شیر میخوابوندم پسرکم بهانه شیر رو نگرفت و بدون اینکه مثل شبهای قبل موقع خواب خودش رو توی بغلم بندازه و بگه شیر با قصه گفتن خوابید. البته شبهای قبل هم با قصه میخوابید اما یکی دو باری بهانه شیر رو میگرفت. اما از دیروز تا الان هیچ حرفی از شیر نزده و مثل اینکه کم کم داره فراموشش میکنه. خدارو شکر پسرم خیلی راحتتر از تصور من شیر رو ترک کرد. هر چند این چند روزه هردومون اذیت شد و مامان مهرناز کلی غصه خورد و اشک ریخت اما بالاخره سختیش تمام شد. خدا رو شکر. پسر عزیزم خیلی دوستت دارم و بهت افتخار میکنم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی