رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 24 روز سن داره

آقا رادین

یه مامان دلتنگ

1393/1/16 10:51
875 بازدید
اشتراک گذاری

رادین عزیزم امروز مامان مهرناز بعد از 16 روز تعطیلی و بودن در کنار تو اومد سرکار. خدا میدونه که چقدر دیشب دلم گرفته بود و ناراحت بودم از اینکه باید صبح از کنارت بلند بشم و بیام سرکار. این چندر وز همش همین ناراحتی رو داشتم. حتی به سرمم زده که دیگه نیام سرکار اما میترسم بعدا که تو بزرگ شدی پشیمون بشم و از بیکاری خسته بشم. این چند روز که کنارت بودم خیلی بهم عادت کردی و بیشتر بهم وابسته شدی. صبح هم که از خواب بیدار شدم تا صبحونه بخورم و آماده بشم بیام سرکار توی این فکر بودم که امروز اولین روزیه که بدون اینکه تو گل ناز رو بلند کنم و توی بغلم بگیرم و شیرت بدم میرم سرکار. هر روز که میخواستم بیام سرکار قبل از رفتنم بهت شیر میدادم تا خوب سیر باشی و چند ساعتی بیشتر بخوابی که کمبودم رو زیاد احساس نکنی. اما الان که 16 روزه دیگه شیر نمیخوری امروز صبح بدون شیر دادنت اومدم سرکار و خیلی دلم گرفته بود. چون همونطور که تو به شیر خوردن عادت کرده بودی و به نوعی معتادش بودی منم معتاد شیر دادن به تو شده بودم و چقدر این روزهای از شیر گرفتن تو برام سخت و دردآور بود و چقدر گریه کردم و فقط خدا میدونه که چقدر الان دلتنگ شیر خوردنت هستم عشق مامانی. الانم که سرکار هستم باز هم توی این فکرم که هر روز که از سرکار برمیگشتم تو گل کوچولو با چه ذوق و شوقی میومدی طرفم و میپریدی توی بغلم و با اون صدای خوشگلت هی میگفتی شیر شیر و خودتو مینداختی توی بغلم و دستپاچه بودی واسه شیر خوردن و من با چه لذتی و در حالیکه صورت نازتو غرق بسه میکردم میبردمت توی اتاق و بهت شیر میدادم و تو هم با ولع خاصی شیر میخوردی و لالا میکردی. قربونت برم من از امروز که از سرکار برمیگردم دیگه نمیگی شیر شیر و من چقدر دلتنگ شیر خوردنت هستم نفس مامانیناراحت اما خوشحالم از اینکه بالندگی و بزرگ شدن پسرکم رو میبینم و همین شیر نخوردنت نشونه بزرگ شدنت هست عشق من. قربونت برم من پسرک نازنینم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد