رادین با سواد میشود

مامان مهرناز و بابا رضا توی اسفندماه که برای خرید لباسهای نوروزی و وسایل رادین رفته بودن به مغازه بارانه توی کیانپارس یه مجموعه تراشه های الماس هم برای پسری خریدن. مامان مهرناز از اونموقع تا الان توی فکر بود که هر چی زودتر این مجموعه رو مطالعه کنه و آموزش دادن به رادین رو شروع کنه ولی واقعیتش فرصت نمیکرد تا  اینکه بالاخره پریروز یعنی 14 اردیبهشت عزمش رو جزم کرد و مجموعه رو با خودش آورد اداره تا توی تایم بیکاریش مطالعه اش کنه و ببینه کلا چی به چیه و مراحلش چطوریه. بعد از حدود یکساعت مطالعه و به خاطر سپردن مراحل کار و یادداشت کردن نکات مهم و کلیدی ظهر که رفتم خونه آموزش اولین کلمه یعنی مامان رو شروع کردم و پسرکم همون روز اول فقط با دو بار تمرین یاد گرفت و فرداش وقتی کارتو بهش نشون دادم و ازش پرسیدم اینجا چی نوشته گفت مامان و هممون هم کلی تشویقش کردیم و همون دیروز هم کلمه دوم یعنی بابا رو باهاش کار کردم. جالب اینجا بود که وقتی کلمه مامان رو بهش نشون میدادم و بهش میگفتم اینجا نوشته مامان میخندید و  با شیطنت میگفت مهرناز. ای قربونششششششششششش بشم من پسرک شیطون بلای من. خیلی خوشحالم که آموزش این مجموعه رو شروع کردم و میدونم پسرم با هوش زیادش خیلی زود یاد میگیره. همونطور که توی این دو روز به سرعت یاد گرفت