رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه سن داره

آقا رادین

رادین من عشق و زندگی من

1393/2/8 10:51
259 بازدید
اشتراک گذاری

پسرک شیرینم دیروز دوسال و یکماهه شدی و مامانی از اینکه تو داری بزرگتر و عاقلتر و شیرینتر میشی هر لحظه بیشتر از قبل از وجودت لذت میبره. این روزا اصلا دوست ندارم بیام سرکار. دوست دارم همش کنار تو گل خوشبو باشم و از بودن در کنارت لذت ببرم. اما چه کنم که فعلا مجبورم. پسر شیرینم تو خیلی خیلی باهوشی و گاهی هممون از هوش و استعدادت در حیرت میمونیم. دو شب پیش نشسته بودیم که بابا اسماعیل ازت پرسید رادین اپل یعنی چی؟؟ و تو با اینکه بار اول بود این کلمه رو ازت می پرسیدن با همون زبون شیرینت گفتی گوشیهتعجبمنظورت گوشی اپل بود و ما همه در حیرت موندیم که تو از کجا میدونی اپل مدل یه گوشیه!!!!!!!! بابا رضا یه تعداد کلمه انگلیسی بهت یاد داده و تو خیلی خوب و سریع کلمات انگلیسی رو یاد میگیری و به یادت هم میمونه. با اینکه بابایی 10 روز خونه نبود و کسی هم این 10 روز کلمات رو باهات مرور نکرده بود اما وقتی بابابی اومد و ازت میپرسید همه رو بلد بودی و جواب میدادی قربونت برم پسرک باهوش منقلب الان سه چهار روزه که به من میگی مااااانیلبخند و من انقدر خوشم میاد که دلم میخواد مرتب صدام بزنی قربون اون صدای قشنگت بشم من. گاهی هم بهم میگی مهرناز یا مامان جون مهرناز. دردت تو جونم بخوره نفسمممممممممم. وقتی بابا رضا چندر وز سرکاره و بعد برمیگرده تا یک ساعت ازش خجالت میکشی و وقتی نگاهت میکنه سرتو میندازی پایین. قربون نجابتت برم من عسل شیرینم. دیشب نشسته بودی روی پام و برات کتاب قصه میخوندم و تو خیلی قشنگ گوش میدادی و بعدش هم رفتی برای مامان جونت تعریفشون کردی. قربون این هوشت برم من شیرین عسلممممم. الان سه شبم هست که دیگه موقع خوابوندنت توی بغلم تکونت نمیدم میخوابی کنارم و سرتو میچسبونی به سرم و شیر میخوری و منم برات قصه میگم و تو هم کم کم خوابت میبره و شیشه شیرت توی دستای قشنگت شل میشه و من میفهمم که خوابت برده. صبحها هم که از خواب ناز بیدار میشی و میبینی من کنارت نیستم و سرکارم تا چند دقیقه از تخت پایین نمیای و مرتب منو صدا میزنی و میگی مهرناززززناراحتالهی بمیرم برات پسرم که مامانتو میخوای و مامانی هم کنارت نیستگریهوقتی هم که مامان جون میاد که بغلت کنه و ببرت بیرون از اتاق بغلش نمیری و بهانه منو میگیری دردت به جونم عزیزم منو ببخش پسر گلم. منم بخاطر رفاه تو و آینده توئه که میام سرکار وگرنه دلم میخواد هر لحظه کنارت باشم. روزای تعطیل که خونه هستم و صبح بیدار میشی و میبینی مامانی کنارته و یا عصرا که خودم کنارت خوابم وقتی بیدار میشی مامان مهرنازو غرق بوسه های شیرینت میکنی واااااااااااااااای نمیدونی که چقدر با این کارت مامانی رو غرق لذت میکنی و این بهترین چزی توی دنیاست که به مامانی هدیه میدی. لذت و شیرینی یه بوسه خوشگل تو رو با کل خوشیهای دنیا عوض نمیکنم پسر عزیزم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد