رادين بامزه و باهوش من
رادين عزيز مامان تو انقدر ماشالله ماشالله باهوشي كه همه از هوش و استعداد خداداي تو در حيرتن. همه چيز رو خودت ياد ميگيري بدون اينكه كسي بهت ياد بده. ديروز يه سرنگ خالي گرفته بودي دستت و ميزدي به من و ميگفتي آمپول و من در حيرت موندم كه تو اين كلمه رو از كجا ياد گرفتياز مامان جون پرسيدم گفتم تو بهش ياد دادي؟ گفت نهههههه اتفاقا صبح هم اومده به بابا ميگه آمپول آمپول!!!! جالب اينجاست كه ما اصلا تا حالا جلوي رادين اين كلمه رو نگفتيم و ميگيم سرنگ و واقعا به استعداد و هوش خداداي پسرم افتخار كردمماشالله يادتون نره ديشب نشسته بودم پيشش و گفتم بذار يه چندتا كلمه انگليسي يادش بدم. هر چي كلمه ميگفتم به قشنگي تكرارشون ميكرد و مامان جون هم كلي كيف كرده بود. ديشب ميخواست بياد توي بغلم منم بهش گفتم رادين ببين توي شكم مامان يه ني ني هست كه اگه تو بياي تو بغلم اذيت ميشه. اما قانع نشد و دلم نيومد بغلش نكنم و بغلش كردم. يك ساعت بعد روي تخت دراز كشيده بودم. دست زد روي شكمم و گفت ني ني وووووووووي قربونش برم من كه انقدر زود متوجه حضور ني ني توي شكم ماماني شد. هركس هم ازش ميپرسيد توي شكم ماماني چيه؟ ميگفت ني ني و وقتي ازش ميپرسن آجي باشه يا داداش؟ ميگه داداش ديشب توي بغلم خوابيده بود و داشت شير ميخورد يهو خودش بي مقدمه گفت داداشي!! بهش گفتم داداشي ميخواي؟ با سر تكون دادن جواب داد كه آره! گفتم دوسش داري؟ با سر جواب داد آره! گفتم اذيتش نميكني؟ گفت نه! گفتم باهاش بازي ميكني؟ گفت آره! قربونش برم من پسر نازممممممم جديدا هم مامان و باباي منو به اسم كوچيك صدا ميزنه و انقدر قشنگ و بامزه اينكارو ميكنه كه همه قند توي دلشون آب ميشه و دوست دارن بخورنش. اسم خاله هاشم بلده و خيلي قشنگ صداشون ميكنه اما وقتي اسم منو بهش ميگن و ميگن بگو مهرناز ميگه مامان بخورمت من جيگر عسلممممممم. خلاصه اين پسر انقدر شيرين و بامزه و شيطون شده كه حد و حساب نداره و همه عاشقشن.