ناگفته ها

پسر عزیزم سلام. یه سری از وقایع مهم زندگیت رو که به دلیل مشغله کاری و کمبود وقتم تا الان نتونستم برات بنویسم و توی دفترچه خاطرات نی نی وبلاگیت ثبت کنم الان میخوام بنویسم:

1. رادین عزیز مامان تقریبا در یکسال و 11 ماهگی همه دندوناش بجز 4 تای آخر بالا و پایین (یعنی هر ردیف یه دونه آخری) ریشه زدن و به دهن خوشگل پسرم قدم رنجه فرمودن. الان که دو سال و یک ماهه است فکر میکنم به زودی اون 4 تا دندون باقی مونده هم در میان و دهن قشنگ پسرم پر از مرواریدهای سفید و خوشگل میشه.

2. رادین عشق مامانی در اواخر سال دوم زندگیش یعنی در یکسال و یازده ماهگی میتونست جملاتش رو در قالب دو کلمه بیان کنه، بجای یک کلمه که تا قبل از اون  بود و از وقتی که دوساله شد دو کلمه به سه کلمه ارتقا پیدا کرد و الان خیلی خوب میتونه جملاتش رو در قالب سه کلمه و یا بیشتر پشت سر هم ادا کنه و منظورش رو بخوبی به طرف مقابل بفهمونه.

3. پسرک عزیزم الان چند ماهی هست که دیگه اسم بیشتر حیوونا رو بلده و با بار اول همه چیز رو یاد میگیره.

4. غذای مورد علاقه پسرم جوجه کبابه.

5. الان دوماهه که پسرم شربت زینک میخوره برای افزایش اشتها. چون زیاد غذا نمیخوره براش شربت زینک خریدیم تا شاید کمی اشتهاش بیشتر بشه هرچند که به نظر خودم اشتهاش افزایش چندانی نسبت به قبل نداشته.

6. مامان و بابا برای سالگرد ازدواجشون دوتا گوشی لمسی برای هم خریدن و رادینی خیلی قشنگ کار با گوشیهامونه بلده و با انگشت کوچیکش باهاش بازی و شیطنت میکنه.