رادین مهربون وبی نظیر من
رادین عزیزم دیگه داره کم کم یاد میگیره که دستشویی داشتنش رو اعلام کنه. روزای اول یادش میرفت که بگه و توی خونه جیش میکرد و یا موقعی اعلام میکرد که دیگه کار از کار گذشته بود. اما الان سه چهار روزی هست که بموقع اعلام میکنه و خوشبختانه توی خونه خرابکاری نمیکنه
دو شبه که موقع خواب میاد میپره توی بغلم و با چنان عشقی و با اون زبون شیرینش میگه مهرنازو دوست دارممممم و غرق بوسه ام میکنه و وای که چقدر بوسه هاش شیرین و خوشمزن و من دلم میخواد اون لحظه بمیرم واسش که با این سن کمش اینطور به من ابراز علاقه میکنه. بعدشم میگه مامانی تو چقدر خوشگلی ای قربونت برم من الهی پسر نازممممم که انقدر مهربونی. هر وقت هم که از خواب میپره با دستای کوچولوش میگرده دنبال من و وقتی میبینه کنارش خوابم دستش رو میذاره یه جای بدنم و دوباره مثل فرشته ها میخوابه. واسه همین صبحها که سرکارم و قتی بیدار میشه و متوجه میشه کنارش نیستم دیگه خوابش نمیبره و میگه مهرنازو میخوام الهی بمیرم واسه پسرکم. البته اینجور مواقع خودم را با این امید آروم میکنم که از هفته آینده دیگه نمیام سرکار و بخاطر ماه آخر بارداری و زایمان مرخصیهامو گرفتم و 10 ماه کامل کنار رادین عسلم هستم و کاملا در اختیارش و همین موضوع خوشحالم میکنه. رادین عزیز من یه خصلت خوب دیگه هم که داره اینه که از خوراکیهاش به بقیه هم میده و مثل بیشتر بچه های همسن و سالش که توی خوراکیهاشون کسی رو سهیم نمیکنن اینطور نیست و اطرافیان هم از این خصیصه و اخلاق رادین خیلی خوششون میاد. یکی از علاقه مندیهای رادین عسلی هم دادن قرصهای اعضای خانوادست یعنی اینکه هر کدوممون وقت خوردن قرصمون باشه مثلا الان که من بخاطر بارداری هر روز باید قرص مولتی ویتامین و آهن بخورم و یا باباجونش که هر روز قرص فشار میخوره رادین این وظیفه خطیر رو انجام میده و با اون دستای کوچولو و خوشگلش و با یه لبخند زیبا و شیرین روی لبهای نازش قرص رو میذاره توی دهنمون. اینم از کارای شیرین رادین عسلی. تا پست بعدی فعلا بای