رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

آقا رادین

رادین مهربون وبی نظیر من

1393/4/16 8:23
590 بازدید
اشتراک گذاری

رادین عزیزم دیگه داره کم کم یاد میگیره که دستشویی داشتنش رو اعلام کنه. روزای اول یادش میرفت که بگه و توی خونه جیش میکرد و یا موقعی اعلام میکرد که دیگه کار از کار گذشته بود. اما الان سه چهار روزی هست که بموقع اعلام میکنه و خوشبختانه توی خونه خرابکاری نمیکنهخندونک

دو شبه که موقع خواب میاد میپره توی بغلم و با چنان عشقی و با اون زبون شیرینش میگه مهرنازو دوست دارمممممآرام و غرق بوسه ام میکنه و وای که چقدر بوسه هاش شیرین و خوشمزنمحبت  و من دلم میخواد اون لحظه بمیرم واسش که با این سن کمش اینطور به من ابراز علاقه میکنه. بعدشم میگه مامانی تو چقدر خوشگلیمحبت ای قربونت برم من الهی پسر نازممممم که انقدر مهربونی. هر وقت هم که از خواب میپره با دستای کوچولوش میگرده دنبال من و وقتی میبینه کنارش خوابم دستش رو میذاره یه جای بدنم و دوباره مثل فرشته ها میخوابه. واسه همین صبحها که سرکارم و قتی بیدار میشه و متوجه میشه کنارش نیستم دیگه خوابش نمیبره و میگه مهرنازو میخوامگریه الهی بمیرم واسه پسرکم. البته اینجور مواقع خودم را با این امید آروم میکنم که از هفته آینده دیگه نمیام سرکار و بخاطر ماه آخر بارداری و زایمان مرخصیهامو گرفتم و 10 ماه کامل کنار رادین عسلم هستم و کاملا در اختیارش و همین موضوع خوشحالم میکنه. رادین عزیز من یه خصلت خوب دیگه هم که داره اینه که از خوراکیهاش به بقیه هم میده و مثل بیشتر بچه های همسن و سالش که توی خوراکیهاشون کسی رو سهیم نمیکنن اینطور نیست و اطرافیان هم از این خصیصه و اخلاق رادین خیلی خوششون میاد. یکی از علاقه مندیهای رادین عسلی هم دادن قرصهای اعضای خانوادستخندونک یعنی اینکه هر کدوممون وقت خوردن قرصمون باشه مثلا الان که من بخاطر بارداری هر روز باید قرص مولتی ویتامین و آهن بخورم و یا باباجونش که هر روز قرص فشار میخوره رادین این وظیفه خطیرخندونک رو انجام میده و با اون دستای کوچولو و خوشگلش و با یه لبخند زیبا و شیرین روی لبهای نازش قرص رو میذاره توی دهنمون. اینم از کارای شیرین رادین عسلی. تا پست بعدی فعلا بایبای بای

پسندها (2)

نظرات (2)

مامان ارميا و ایلمان
16 تیر 93 9:28
سلام مهرناز جان. ایشالله نی نی جدید که بیاد رادین باهاش اخت میشه و روزی که بری سرکار، وجود داداش کوچولوش براش دلگرمیه. جدی می گم. نگران نباش. هر چند من هم همیشه عذاب وجدان دارم. ولی فعلا چاره ای نیست. خیلی مراقب خودت و قند عسلهات باش. رادینم رو ببوس. راستی تاریخ دقیق زایمانت چه وقتیه؟
مامان ارميا و ایلمان
17 تیر 93 8:43
سلام گلم. خوبی؟ ارمیا که مهد میره. البته شیفت ظهر. تا 10 و 11 می خوابه و بعد بیدار میشه تا 12:30 میره مهد. ساعت 8 صبح هم عمه کولوچه ها میاد خونمون و تا ظهر که همسری بیاد پیش کولوچه هاست. بعد همسری تا من بیام خونه پیش ایلمانه و من که میام باز میره سر کار آخه کار برای خودشه و این یه امتیازه برامون. شما هم باید یه برنامه درست بریزی تا جوجه هات اذیت نشن. خدا بزرگه گلم. تا اون موقع بیشتر به فکر اومدنش باش و به خودت استرس نده.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد