رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

آقا رادین

آزمايش خون

شنبه 22 مرداد قرار بود آز خون بدم تا ديگه مطمئن بشيم كه ني ني داريم.صبح سركار بودم زنگ زدم به بابا رضا كه بياد دنبالم كه ببرم خونه مامان جون اينا تا مامان جون ازم خون بگيره امروز مامان جون و خاله مريم قرار بود ايليا گلي رو هم ببرن دكتر كه ببينن زردي داره يا نه. رفتيم اونجا و مامان جون ازم خون گرفت و همونجا هم صبحونه خوردم (مامان جون ني ني پرستاره و من هميشه خوشحال بودم از اينكه مامانم پرستاره و هيچوقت لازم نبود واسه بيماري يا كارهاي ديگه بريم بيمارستان چون مامان مهربونم توي خونه خوبمون ميكرد الانم كه توي خونه خون دادم) خلاصه قرار شد مامان خونم رو ببره آزمايشگاه و تا عصري جوابشو بهم بده. عصري مامان بهم زنگ زد و گفت بله من باردارم. ...
25 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد