عاشقانه هاي من با همسرم
همسر خوب و عزيزم امروز ميخوام بجاي اينكه براي ني ني بنويسم براي تو بنويسم.
مهربان يار من، تو آنقدر خوب و لطيفي كه من هر قدر هم بخواهم به پاي خوبيها و مهربانيهاي تو برسم باز هم نمي توانم.
عزيزترينم، تو آن روياي به حقيقت پيوسته من هستي كه هميشه آرزوي بودن در كنارش را در عالم رويا و خيال داشتم.
همسر خوبم تو آنقدر عاشق و دلداده اي كه هيچگاه دل مهربانت به خود اجازه آزردن دل مرا نداده است. تو با آن كلام شيرين و جادوي سخنت هميشه من را مديون مهربانيها و عشقت ساخته اي. من چقدر خوشبختم كه همسري به عاشقي تو دارم. تو آنقدر خوبي كه با خوبيهايت تمام خستگيهاي روزانه ام و دغدغه هاي درونم را التيام مي بخشي. هرگاه كه با قدم نهادن در خانه عشقمان تو را ميبينم كه با رويي خوش و لبي خندان و كلامي عاشقانه مقدمم را گرامي ميداري تمام روزمرگيهاي زندگي از تنم به در ميرود و جاي خود را به نشاطي شيرين مي سپارد.
تو را مي پرستم و دوستت دارم به ژرفاي آسمان نيلگون. تو را مي ستايم و قدردان تمام لطفها و مهربانيهايت هستم. عزيزم از اعماق وجود عاشقم از تو سپاسگزارم كه هميشه يار و ياورم بودي در تاريكيها و روشناييهاي زندگي.از تو ممنونم كه هميشه و در همه حال كمك حالم بودي بخصوص هم اينك كه حاصل عشق آسمانيمان را در بطن خود پرورش ميدهم.خوشا به حال من كه تو را دارم و خوشا به حال فرزندم كه نتيجه اين عشق است و پدري مهربان همچون تو را دارد پدري كه عاشقانه فرزندش را مي پرستد و براي ديدن روي زيبايش ثانيه ها را به نظاره مي نشيند. عزيزم براي ما بمان و با بودنت حلاوت عشق را بيش از هميشه در زندگيمان جاري ساز. دوستت دارم عشق اول و آخرم.