اين چند روز
پسر گل ماماني سلام. اين چند روز گذشته مامان مهرناز هر روز خونه مامان جون تلپ بود چون خاله مريم اينا چند روزي هست كه اومدن اهواز و منم هر روز ميرم اونجا پيش گوگولوهاي خاله. عزيزم نميدوني كه ايليا كوچولو چقدر ناز و تپل و خوردني شدهانقدر بامزه است كه همه دوسش دارن. مطمئنم دوستاي خوبي براي همديگه ميشيد. فاطيماي خوشگل خاله هم كه از وقتي داره ميره پيش دبستاني كلي خانوم شده و ديگه مثل قبل شيطنت نميكنه و خيلي آروم شده و مدام در حال كشيدن نقاشيهاي قشنگه آخه فاطيما گلي هم مثل خاله مهرنازش استعداد نقاشيش خيلي خوبه عزيزم مامان مهرناز خيلي بچه هاي آبجي مريمشو دوست داره و مطمئنم تو هم وقتي بياي و ببينيشون مثل من دوسشون داري. خاله مريم اينا جمعه شب يعني پس فردا بايد برگردن خونشون و من از همين حالا دلم گرفتهچونكه تحمل ديدن اشكاي فاطيماي عزيزم رو ندارم. پسرم دعا كن مامان مهرناز بتونه موقع رفتنشون خودشو كنترل كنه و جلوي اشكاشو بگيره تا تو پسر نازش رو هم ناراحت نكنه.