رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 9 روز سن داره

آقا رادین

قبولي در دانشگاه

ني ني گل بازم سلام.اومدم تا دوتا خبر خوب بهت بدم.دايي امين و خاله مهسا توي دانشگاه قبول شدن به افتخارشون بزن اون دست قشنگه رو دايي امين جون اولين ساليه كه كنكور داده و مهندسي مكانيك قبول شده و خاله مهسا هم مهندسي كامپيوتر قبول شده البته خاله جون مهسا فوق ديپلمش رو گرفته و حالا ميخواد ادامه بده. مامان مهرنازم امسال توي كنكور فوق ليسانس (مهندسي كامپيوتر)  شركت كرد اما رتبه اش به حد نصاب نرسيد و فعلا قبول نشده ولي رتبه ماماني خيلي خوب بود با اينكه شاغل هم هست و وقت نميكرد كه خيلي درس بخونه يا حتي كلاس كنكور بره. رتبه مامان مهرناز 74 شد قربونت برم كه مامانتو تشويق ميكني مرسي گلم.البته به احتمال زياد ماماني ...
13 شهريور 1390

خانواده ني ني جون

سلام ني ني جون جوني. خوبي عسل مامان و بابا؟ امروز ميخوام واسه ني ني جون خودم اعضاي خانواده درجه يكش رو نام ببرم تا هم خودش اونا رو بشناسه و هم خاله هاي ني ني وبلاگي. خانواده اصلي: مامان مهرناز و بابا رضا خانواده بابا رضا: بابا جون اسماعيل-مامان جون عصمت و عمه ساراي يكي يه دونه كه وقتي فهميد عمه شده از خوشحالي كلي گريه كرد.ني ني من عمو نداره خانواده مامان مهرناز: بابا جون مسيح-مامان جون مهين مهربون-خاله مريم-خاله مهرنوش-خاله مهسا-دايي ميثم و دايي امين ته تغاري كه عاشق خوانندگيه و توي جشن عروسي مامان مهرناز براشون خوند و همه خوششون اومد و مامان كلي از خودش ذوق در وكرد كه داداشش داره براش ميخونه ني ني جون من همين الان ك...
13 شهريور 1390

روز غم انگیز

تربچه نقلی مامان سلام.  اولین عید فطرت مبارک مامانی امروز عید فطره و مامان مهرناز جونت از دیشب خونه مامان جون ایناست چون بابا رضا جون هم رفته ماهشهر خونه باباش اینا آخه اونجا واسه مادربزرگ بابا رضا که آبان ماه 89 فوت کرده مراسم عید فطر گرفتن.بابا رضا دیروز صبح رفت چونکه اونجا یه کار دیگه هم داشت. منم خیلی دلم میخواست باهاش برم اما چون ممکن بود امروز عید اعلام نشه اونوقت من باید امروزم میرفتم سرکار واسه همین با بابایی نرفتم الانم خیلی دل مامان برای بابایی مهربون تنگ شده. آره مامانی میدونم دل شما هم برای بابایی ات تنگ شده.اما ناراحت نباش بابا رضا جون امروز عصری برمیگرده و دوباره با نی نی جونش حرف میزنه.خودشم دلش کلی واسه ما تنگ شده ع...
9 شهريور 1390

كادوي تولد

سلام به ني ني مهربون ماماني. عزيزم ديروز تولد مامان بود و ظهر كه از سركار برگشتم خونه بعد از اينكه ناهارمون رو خورديم، بابا رضاي گل با يه هديه قشنگ مثل هر سال منو سورپرايز كرد. بابا رضا جون واسه ماماني يه پلاك طلاي خيلي زيبا و چشم نواز خريده بود و ماماني كلي از ديدن كادوي تولدش ذوق زده شده بود. عصري هم يه كيك خوشگل خريديم و رفتيم خونه مامان جون اينا تا دورهم باشيم و يه جشن كوچولو بگيريم. بابا رضا ميخواست واسه شام منو ببره بيرون اما من بخاطر شما ني ني گل از شام بيرون با تمام تمايلي كه داشتم صرفنظر كردم و شام رو خونه مامان جون اينا خورديم پيراشكي گوشت بود كه مامان جون و خاله مريم جون درستش كرده بودن و خيلي هم خوشمزه بود. بعد از...
6 شهريور 1390

افطاري دايي ميثم جون

نقل خوشمزه مامان و بابا سلام  ديروز يعني دوشنبه آخرين روز مرداد ماه بود و مقارن با 21 رمضان و شهادت امام علي(ع) و به همين خاطر ديروز تعطيل بود و ماماني توي خونه استراحت كرد.البته ظهر شاگرد خصوصي داشتم اما خوب همين كه يه روز كامل توي خونه بوديم و سه تاييمون پيش هم بوديم كلي حال داد.مامان قربونت بشه عزيزم كه هنوز نيومدي انقدردوست داشتني هستي و ما برات مي ميريم دايي ميثم طبق روال هر سال كه توي ماه رمضون يه روزش رو بهمون افطاري ميده ديروزم واسه افطاري هممون رو به پيتزا دعوت كرد ما هم كه هممون عاشق پيتزااااااااااااا مخصوصا بابا رضاي شكمو  عصري رفتيم خونه مامان جون چون قرار بود افطار اونجا سرو بشه البته بابا...
1 شهريور 1390

خبر ورود ني ني به اعضاي خانواده

بازم سلام به ني ني توي دل مامان كه هر روز بزرگتر از روز قبل ميشه. نانازم الان ميخوام از وقتي بگم كه خبر ورودت رو به بقيه هم اطلاع داديم. همونموقع كه بي بي چكم مثبت شد اول از همه زنگ زدم به مامان جون تا اين خبر رو بهش بدم آخه مامان جون چندوقت يه بار بهم ميگفت زودتر بچه دار شو دير ميشه ها! واسه همين منم اول از همه بهش گفتم تا خوشحالش كنم مامان جون سركار بود كه زنگ زدم و بهش گفتم خوشحال شد بعدم من و بابا رضا سريع آماده شديم و رفتيم بيمارستان پيش مامان جون كه ببينيم ازم آزمايش خون ميگيرن كه ديگه كاملا مطمئن بشيم شما اومدي توي دل مامان چون بابايي ميخواست به خانوادش هم بگه من گفتم بذار آز خون بدم كه مطمئن بشيم بعد بگو اما ازم آز خون نگرفتن گف...
25 مرداد 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد