پسر قشنگم سه ماهگیت مبارک
رادین عزیزم تو گل قشنگ مامان و بابا امروز سه ماهه شدی و من و بابا خیلی از این بابت خوشحالیم. عزیزکم من خیلی منتظر این روز بودم تا تو پسر نازم سه ماهه بشی و از شر این کولیک بدجنس و نفخ های وحشتناک شکمی راحت بشی. عزیزم توی این سه ماه خیلی بخاطر کولیک اذیت شدی و گریه های بی تابانه ات نشونه ناراحتی و دردت بود. من و بقیه اعضای خانواده هامون هر کاری از دستمون بر میومد برای بهتر شدنت انجام میدادیم اما دکترها میگفتن که باید سه ماهت تموم بشه تا خوب بشی و من امیدوارم از امروز هر لحظه بهتر و بهتر بشی تا دل دردهات آروم بشه و پسر گلمون دیگه درد و ناراحتی نداشته باشه. بابا رضای مهربونت هم کیشه و مشغول کار کردن و پول در آوردن برای آسایش و رفاه من و تو. عزیزم قدر این پدر مهربون رو بدون بابا رضا با اینکه خیلی دوری من و تو براش سخته و هر روز دوری از ما براش به اندازه یه عمر میگذره اما بخاطر آسایش من و تو تحمل میکنه. عزیزم این روزای دوری برای من هم خیلی سخته. بابا رضا امروز اولین نفر بود که سه ماهگی گل پسرش رو تبریک گفت و میدونم خیلی ناراحته که نمیتونه این روزهای زیبا رو کنارمون باشه. امیدوارم هر چه زودتر این روزهای دوری تموم بشه و سه تایی بریم خونه خودمون. روز چهارشنبه گذشته که بابایی رفت کیش من و تو همراه بابا جون اسماعیل رفتیم ماهشهر و تا یکشنبه اونجا بودیم و از یکشنبه تا الان اهواز خونه مامان جون مهین هستیم. خاله مریم و نی نی هاش هم از تهران اومدن و خونه مامان جون با وجود 4 تا نی نی گل و ناز مثل بهشت شده و مامان جون خیلی خوشحاله که همه بچه هاش و نوه هاش دورش جمعن. فاطیما کوچولو خیلی تو رو دوست داره و همش قربون صدقه ات میره و خیلی خوشحاله که پسرخاله خوشگلی مثل تو داره. تو اولین و تنها پسرخاله فاطیما هستی و به همین خاطر فاطیما خیلی دوستت داره.پسر نازم من و بابا رضا خیلی دوستت داریم و با هر خنده زیبات هزار بار برات میمیریم. عزیزم سه ماهگیت مبارک