شیرینکاریهای پسر من
رادین عزیز من هر روز شیرینتر از روز قبل میشه و من و باباش رو عاشقتر میکنه. پسر عزیزم الان مدتیه که کلمه ماما رو با زبون خوشگل و شیرین خودش ادا میکنه. پسر گلم تقریبا 6 ماه و نیمه بود که برای اولین بار متوجه شدیم توی گریه های کودکانه اش کلمه ماما رو میگه. جدیداً هم وقتی که شیر میخواد میگه ماما و من دلم میخواد خودم رو براش بکشم. پسر کوچولوی ناز من وقتی که گرسنشه و شیر میخواد سرش رو به سینه ام میماله و میگه ماما. یکی دیگه از کارهایی که مدتیه یاد گرفته و البته بابا رضا بهش یاد داده اینه که با دهن کوچولو و خوشگلش موسیقی میزنه ما با دست آروم میزنیم روی لبش و رادین هم صدا در میاره و صداش مثل یه موسیقی خوشگل میشه که همه خوششون میاد و میخندن. پسر عسلم بیشتر از اینکه با اسباب بازیهات سرگرم بشی با سیم تلفن و سبد و در قندون و موبایل و بشقاب و اینجور چیزا سرگرم میشی و لذت میبری و از همه بیشتر به پلاستیک پفک و بیسکوییت علاقه داری و تا از دور صدای باز شدن پفک و کیک و بیسکوییت رو میشنوی سرت رو 180 درجه تاب میدی تا ببینی منبع صدا از کجاستقربونت برم که انقدر باهوشی که وقتی ما ازت قایمشون میکنیم خودتو خم میکنی تا ببینی کجا گذاشتیمش و بالاخره هم پیداش میکنی و کلی باهاشون سرگرم میشی. به روزنامه هم خیلی علاقه داری. وقتی چیزی رو میبینی که خیلی دوسش داری انقدر خودتو به سمتش میکشی که نزدیکه با صورت بیای روی زمین همه چیز رو هم میخوای بخوری و میکنی توی دهنت ولی ما که اجازه نمیدیم تو گوگولی مگولی چیزای بد رو بذاری توی دهنت واسه همین ازت قایمشون میکنیم. اسم قشنگت رو هم دیگه به خوبی میشناسی و هر کس که صدات میکنه سرت رو به طرفش برمیگردونی. تازه دالی بازی هم بلدی و خیلی خوشگل اینکارو میکنی. بابا رضا باهات دالی بازی میکنه و وقتی بهت میگه قایم شو سرت رو توی سینه من قایم میکنی قربونت برم من الهی. دیشب هم یه بازی جدید کردی جغجغه ات رو که میدادم دستت از عمد مینداختیش و وقتی بهت میگفتم اه چرا انداختیش بلندمیخندیدی وبعد دوباره میدادم دستت و بهت میگفتم رادین بندازش تو هم پرتش میکردی و میخندیدی. قربون پسر باهوشم برم که معنی جملات رو به خوبی متوجه میشی. این هم از کارهایی که پسر شیطون بلای مامان انجام میده.