رادین آلمانی!!!!

سلام سلام. بالاخره مامان مهرناز بعد از مدتها تونست یه سری به وبلاگ رادین جوجو بزنه تا چند خطی براش بنویسه. خبر مهم اینه که رادین مامان روز 13 مرداد موهای خوشگل مثله ابریشمش رو به دست قیچی آرایشگر سپرد من و بابا رضا تا الان دلمون نمیومد که موهای رادین رو کوتاه کنیم چون موهای پسرم خیلی خوشگل و نانازی بودن و تصمیم داشتیم بذاریم بلند بشن. اما از بس اطرافیان روی مخمون کار کردن که بابا این بچه رو ببرین موهاشو کوتاه کنه, موهاش جلوی رشدشو میگیره و از این جور حرفا ما هم بعد از کلی مشورت و دل دل کردن بالاخره بردیمش آرایشگاه و آقا پسر رو روی صندلی نشوندیم تا موهاشو کوتاه کنه. آقای آرایشگر خیلی مهربون بود و قبل از شروع کارش واسه اینکه ترس رادین بریزه کلی باهاش حرف زد و بوسیدش. بعدش هم یه تیکه تخته گذاشت روی دسته های صندلی تا رادین بالاتر بیاد که بتونه راحت موهاشو کوتاه کنه. رادین اولش ترسید و هی میخواست بلند بشه  بیاد بغل من اما به زور حرف و نشون دادن ماکت و عروسک و کلی خرت و پرت الکی نشوندیمش تا موهاش کوتاه بشه و الحق و والانصاف آقای آرایشگر توی کارش خیلی تبحر و مهارت داشت و در عرض 10 دقیقه یا شایدم کمتر موهای رادین رو مدل آلمانی و به طرز خیلی زیبایی کوتاه کرد. من و بابا رضا که حظ کردیم. پسرم انقدر خوشگلللللللللل شد که حد و حساب نداشت. بعدشم بردیمش خونه مامان جون اینا تا ببیننش چون گفتن وقتی موهای رادینو کوتاه کردین بیارینش تا ببینیمش. اونا هم به محض دیدین رادین کلی جیغ و داد و هوار کردن و کلی ماچ و بوسه حواله صورت رادین کردن. تازههههههههه آقای آرایشگر موهای پسرمو فشن هم کرده بود حتما به زودی و در اولین فرصت عکسهای رادین رو میذارم تا ببینید. همه فک و فامیل و دوست و آشنا از قیافه جدید رادین خوششون اومده و همه هم میگن رادین از وقتی که موهاشو کوتاه کرده انگار بزرگتر شده من و بابا رضا هم نظرمون همین بود شما هم که عکسهاشو ببنید حتما همین رو میگید.

یه خبر دیگه هم اینکه مامان جون مهین چند روز پیش به من و بابا رضا پول داد و گفت که اولین کفشهایی که رادین میخواد باهاشون راه بره رو برید واسش بخرید به حساب من گفت که دوست دارم اولین کفش و دمپاییشو خودم خریده باشم و ما هم رفتیم و یه جفت کفش خوشگل تابستونه واسه پسرم خریدیم و از اون روز تا حالا رادین دست از سر کچل من و باباییش برنداشته و مدام میگه پا پا پا یعنی کفشامو پام کنید و ببریدم بیرون و ماهم مجبوریم همش تو کوچه و خیابون آقا رو ببریم گشت زنی. تو این گرما هم آقا رادین ککش نمیگزه و فقط به فکر راه رفتن با کفشهای نانازیشه