صداي ضربات عشق بابايي
پسر عزيزم بابايي قربون اون دست و پاهات بشه كه انقدر قشنگ تو دل ماماني تكونشون ميدي رادين عزيزم، ديشب كه مثل هميشه با اشتياق فراوون سرم رو گذاشته بودم روي شكم ماماني تا با تو جوجه طلايي حرف بزنم و نازت كنم، موقع تكون خوردنا و ضربه زدنات صدايي مي شنيدم. اولش باورم نميشد كه اين ميتونه صداي دست و پاهاي كوچولوي تو باشه كه داري با قدرت تمام به ديواره هاي خونه آبي خودت ميزني اما وقتي بيشتر گوش دادم و دقت كردم ديدم با هر ضربه تو اون صدا هم شنيده ميشه. پسركم نميدوني كه چه حس خوب و زيبايي به بابايي دست داد. از اينكه داشتي با دست و پاهات با بابايي صحبت ميكردي و جواب قربون صدقه هاش رو به اون زيبايي ميدادي قند توي دل بابايي آب ميكردي ممنون پسر نازم كه هميشه جواب بابايي رو با دست و پازدنهاي قشنگت ميدي. پسرم دوستت دارم عشق بابايي
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی