رادین بیمه میشود
امروز رادین گوگولی ما دارای دفترچه بیمه و یارانه شدقضیه از اونجایی شروع میشه که بابا رضا جون روز جمعه از کیش برگشت و به همراه مامان مهرناز و رادین عسلی دو سه روزی رفتن ماهشهر خونه بابا جون اسماعیل و موقع برگشت مامان عصمت رو هم همراه خودشون آوردن تا موقعی که بابا رضا برای کاراش میره بیرون پیش مامان مهرناز باشه تا در نگهداری رادین کمکش کنه. این آقا رادین ما از بس بچه آرومی هستن مامان مهرناز تنهایی از پسش بر نمیاد و به کمکی احتیاج دارهدیشب رادین جوجو بعد از کلی گریه کردن و سپس شیر خوردن ساعت 1 بامداد خوابید و در کمال ناباوری ساعت 7 صبح بیدار شدو مامان مهرناز و بابا رضا کلی حال کردن که تونسته بودن بعد از مدتها اینهمه بخوابنبابا رضا هم که شب قبل بدون صدای گریه آقا رادین خوابدیه بود کلی سر حال بود و شال و کلاه کرد و رفت برای گرفتن دفترچه بیمه برای آقا رادین و رفتن به دفتر پلیس+10 واسه یارانه پسری و کلی کارهای عقب مونده. چون بابا رضا دو هفته کیشه وقتی برمیگرده کلی کار برای انجام دادن داره و امروز رسما رادین جون ما بیمه شد و بابایی و مامانی حسابی خیالشون از این بابت راحت شد. امشب هم چون قرار بود خاله بابا رضا برای اولین بار بیاد دیدن رادین، تصمیم گرفتیم رادین رو حمام ببریم و مثل همیشه مامان جون مهین زحمت این کار رو کشید و رادین رو یه حمام جانانه داد و بعدش هم یه لباس خوشگل تنش کردیم و خاله بابایی وقتی پسری رو دید کلی باهاش حال کرد. قربون پسرم بشم که این روزا با خنده های قشنگش دل همه رو میبره