رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 12 روز سن داره

آقا رادین

شیرینکاری جدید این روزهای رادین عسل

1391/5/29 13:55
766 بازدید
اشتراک گذاری

رادین عزیز ما الان چند روزه که با پاهای خوشگلش آشنا شده و دوست داره همش اونا رو توی دستش بگیره و باهاشون بازی کنه. من و بابا رضا همیشه منتظر این لحظه بودیم و از دیدن این منظره حسابی هیجان زده شدیم و لذت بردیم.

 

رادین در حال بردن پاهاش به بالا

رادین و شیرینکاری جدید

و شروع بازی با پاهای ناز و خوشگلش

وااااااااااای این پاها چقدر خوشگلن

 

 

اهههههههههههه پاهام افتاد!!!!!

اه مامان حسمو به هم زدی داشتم با پاهام بازی میکردما:(

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

سودابه
29 مرداد 91 14:30
عید سعید فطر؛ عید آسودگی از آتش غفلت بر شما مبارک
پیش ما تشریف بیارین خوشحال می شیم.
با تبادل لینک موافقیین

ممنون عید شما هم مبارک باشه
زهرا
29 مرداد 91 20:54
عکسهای هرپست راین جون قشنگترودلرباترازقبل میشن
بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسس برای رادین عسلی خوشمزه

مرسی خاله زهرا جونم.
بابا رضا
30 مرداد 91 7:11
دلتنگ و خراب بودیم دلتنگ تر و خرابتر شدیم بابا فدای صورت ماهت پسریه نانازی قربون شیرین کاریات عسل خشمزه بابا دلم خیلی واستون تنگ شده

آخی الهی قربون دل تنگت برم عزیزم. عزیزم من این عکسها رو برات میذارم تا کمی از دلتنگیت کاسته بشه ولی انگار بیشتر دلتنگت میکنم. بوس برای تو همسر نازنین و پدر نمونه و مهربون
بابا رضا
30 مرداد 91 7:19
نفس بابا از دیدن عکست سیر نمیشم
گلی مرسی که عکسای پسری رو واسم گذاشتییی

خواهش میکنم عزیزم خوشحال میشم بتونم از این راه دور کاری برای رفع دلتنگیت بکنم
هنگامه
30 مرداد 91 8:39
قربون چشات بشم قندعسلم

خدا نکنه خاله جون مهربونم بوسسسسسسسسسسس
الهام
30 مرداد 91 16:50
سلام عزیزم عیدت مبارک چند وقته که به وبت سرمیزنم آخه من عاشق بچه ها هستم. رادین جونم قربون دست وپاهای خوشگلت بشم خیلی دوست دارم ازنزدیک ببینمت آخه همشهری ام هستیم.زندگیم قدر مامان بابات رو بدون.نفسم تو که پیش خدا عزیزی واسم دعاکن که یه جای خوب دانشگاه قبول بشم آخه آیندم باش رقم میخوره که بعداز اون باخیالی آسوده به وبت سرمیزنم. مامان مهرناز جونش از طرف من رادین رو ببوسید.

سلام الهام جان مرسی که اومدی انشالا قسمت بشه بیبینیم همدیگر رو ما همگی واست دعا میکنیم که به آرزوهات برسی
ترکان
31 مرداد 91 0:41
واقعاً که چرااااا من باید از قافله عقب بمونم اونم قافله ای که کلی عکس دارهولی اشکال نداره من همچنان به جیغ کشیدنم ادامه میدمرادین جوووون:

سلام خاله اییی جیغ جیغو مرسی که اومدی دوست دارم
مامان ارمیا
1 شهریور 91 11:23
ای جانم. چه ماه شده. چه زود گذشت روزی که به دنیا اومده بود. یادش به خیر ها. ایشالله همیشه سلامت و شاد باشه.

سلام دوست خوبم آره واقعا یادش بخیر همچنین شما و ارمیا جون همیشه سلامت و شاد باشید
مامان عاطفه
2 شهریور 91 5:04
دلم ضعف میره عکسای این پسر جیگر رو میبینم . خیلی نازه خیلیییییییییی

مرسی عزیزم نظر لطفتونه
مامان رادین
10 شهریور 91 13:08
ای جونم برای این گل پسر
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد