رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 13 روز سن داره

آقا رادین

رادين من يكسال و نيمه ميشود

1392/7/8 8:41
729 بازدید
اشتراک گذاری

ديروز هفتم مهرماه 1392 رادين عزيز من يكسال و نيمه شد و من خيلي خيلي خوشحالم كه پسرم داره بزرگ و بزرگتر ميشه. ديروز بايد رادين جوجو رو ميبردم مركز بهداشت تا واكسن بزنه اما چون سركار بودم اينكارو نكردم گذاشتمش واسه روز پنجشنبه كه بعد از زدن واكسنهاش خودم كنارش باشم و بتونم پسرمو ناز و نوازش كنم تا دردش خوب بشه. اين روزها من و رادين و بابارضا بعد از ظهرا ميريم بازار و كلي تاب ميخوريم به دنبال پيدا كردن يه لباس شيك و قشنگ كه واسه عروسي عمه ساراي رادين بپوشم اما هنوز چيزي پيدا نكردم. تقريبا تمام بازاراي اهواز رو زير پا گذاشتم اما چيزي كه باب ميلم باشه پيدا نكردم. چون رادين همين يه دونه عمه رو داره خودش و بابا رضا و مامان مهرنازش ميخوان اون شب بتركونن و از همه خوشتيپ تر باشنلبخند فعلا كه مامان مهرناز لباس خيلي خوشگل و خاصي پيدا نكرده و كم كم داره اميدش رو از دست ميده براي اينكه پارچه هم بخرم و بخوام بدم خياط واسم بدوزه خيلي ديرهههههههه. چيكار كنممممممم؟؟؟ از حالا ببعد بايد بريم دنبال لباس واسه آقا رادين و باباش شايد اونا موفق بشن و بخرن اونوقت يه كم اميدم برميگرده و اميدوار ميشم كه منم ميتونم لباس باب ميلم رو پيدا كنمنیشخند

رادين جوجو روز به روز داره شيرين تر و بامزه تر ميشه. وقتي از چيزي يا كسي ناراحت ميشه ميگه دعوا دعوا خداي من دلم ميخواد اون دهن كوچولوشو بخورم وقتي اينطوري حرف ميزنهماچ تازگيها هم ياد گرفته وقتي روي پا يا شكم من و باباش ميشينه يا روي الاغ اسباب بازيش ميشينه بالا پايين ميپره و صداي اسب در مياره با اون دهن كوشولوي خوشگلش ميگه بيچيكوب بيچيكوبنیشخند قربونت برم من پسرمممممممم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد