رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

آقا رادین

ویزیت 7 ماهگی

1390/11/12 20:40
1,007 بازدید
اشتراک گذاری

رادین عسلی مامان سلام. خوشبختانه مامان مهرناز این دو روز گذشته حالش بهتر شده و سرفه هاشم خیلی کمتر شده. از این بابت خیلی خوشحالمEmoticon چون دیگه با سرفه های شدیدم تو گل کوچولو رو توی شکمم این طرف و اون طرف نمیکنم و تو هم اذیت نمیشی.

دیروز نوبت ویزیت 7 ماهگی مامان بود. عصری که میخواستیم بریم مطب بارون خیلی شدیدی گرفته بود و من و بابایی هم با تاکسی سرویس رفتیم و خوشبختانه به دلیل بارون مطب خیلی خلوت بود. البته با وجود خلوت بودن مطب باز هم یک ساعتی توی اتاق انتظار نشستم تا نوبتم شد. وقتی رفتم داخل اتاق خانم دکتر مثل همیشه با رویی گشاده و صورتی خندون باهام برخورد کرد و به محض دیدنم گفت پس شکمت کو؟!!!!!! آخه میدونی گلم مامانی شکمش زیاد بزرگ نیست و بیشتر پهنه و دیروز هم بخاطر پوشیدن کلی لباس گرم همون شکم نه چندان بزرگ هم مخفی شده بود. بعد که خانم دکتر اینو پرسید لباس گرممو زدم کنار و گفتم ایناهاشخانم دکتر هم گفت تو از همه جای بدنت داری تپل میشینگران بخاطر همین شکمت زیاد پیدا نیست. خلاصه وزن و فشار مامان رو اندازه گرفت که خوشبختانه از اون ماه تا این ماه فقط یه کیلو اضافه وزن داشتم و خانم دکتر هم ابراز خشنودی کردniniweblog.comبعدم روی تخت معاینه دراز کشیدم و تو پسری ناز رو توی مانیتور دیدم. البته فقط سر گردت و قلب کوچولوتو نشونم داد که من الهی قربون اون تپشهای ناز و مهربون قلبت بشم مامانییییییییییماچ خلاصه بعد از اتمام ویزیت من و بابایی رفتیم داروخانه و قرصهامو خریدیم و بعدم رفتیم خونه. بارون هم دیگه بند اومده بود راستی دیشب بازم خواب تو عزیز دلم رو دیدم. الهی فدات بشم مامانی که انقدر ناز و خوشگل بودیSmiley بازم مثل همیشه توی خوابم شبیه بابا رضا بودی. به خوشگلی بچگی های بابایی. سرخ و سفید با چشمای رنگی. انقدر دوستت داشتم که حد نداشت وقتی از خواب بیدار شدم خیلی ناراحت شدم چون دوست داشتم ساعتها خوابت رو ببینم. عزیزم خیلی دوستت دارم و بیصبرانه منتظر دیدن روی مثل گلت هستم.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان دینا
13 بهمن 90 12:19
مهرناز جان سلام.........خوشحالم که همه جیز خوب بوده و داری به لحظه دیدار نزدیک می شی.............دیگه کسی نمی یاد تو کلوپ اتفاقی افتاده؟
مامان کیان
13 بهمن 90 18:45
سلام.امیدوارم این روزهای باقی مونده رو به سلامتی بگذرونید حسابی استراحت کنید عزیزم که حسااااااااابی اسیر میشین
هنگامه
13 بهمن 90 20:31
فاطمه
14 بهمن 90 22:58
مامان ارمیا
15 بهمن 90 12:27
خدا رو شکر که هیچ مشکلی وجود نداره. مراقب خودت باش عزیزم. مراقب جوجوی ما هم باش.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد