رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

آقا رادین

ویزیت ماه پنجم

پسر نازم سلام. دیروز مامانی نوبت ویزیت ماهیانه داشت. ساعت 6 به همراه بابایی رفتیم مطب خانم دکتر شهبازی. مطب خیلی شلوغ بود و به همین خاطر خیلی منتظر نشستم تا نوبتم شد. توی سالن انتظار که نشسته بودم خیلی شیطونی میکردی و هی به مامانی لگد میزدی وقتی رفتم داخل خانم دکتر اول وزن و فشارم رو اندازه گرفت و گفت که خیلی خوبه وزنت زیاد اضافه نشده. فشارمم خدارو شکر خوب بود. بعدم گفت برو بخواب تا بچه ات رو ببینم و من هم کلی ذوق کرده بودم که تونستم دوباره پسر گلم رو ببینم و صدای قلب مهربونش رو بشنوم. بعدم برام قرص آهن و مولتی ویتامین نوشت که دیگه از این به بعد خوردن اونا رو شروع کنم. وقتی از مطب اومدیم بیرون  خیلی خوشحال بودم چون پسر گلم سالم بود و&nb...
17 آذر 1390

آزمایش مجدد تیرویید و آسودگی خیال

من و بابا رضا بی صبرانه منتظر رسیدن روز 5 شنبه بودیم تا بتونیم به آزمایشگاه بریم و آزمایش تیرویید رو انجام بدم تا از سلامتی خودم و نی نی مطمئن بشیم. چون مامان مهرناز فقط 5 شنبه و جمعه ها خونه است واسه همین باید 5 شنبه می رفتیم برای آزمایش. صبح روز 5 شنبه من و بابایی رفتیم آزمایشگاه, هم برای آزمایش تیرویید و هم برای آزمایش تریپل که این آزمایش باید بین هفته 16 تا 18 انجام بشه و برای مطمئن شدن از سلامتی نی نی هستش. از مامان مهرناز دو شیشه خون گرفتن و بعدم رفتیم خونه. قرار شد جواب آز تیرویید رو شنبه عصر بدن و خدا میدونه که من و بابایی تا شنبه عصر چقدر نگرانی کشیدیم. شنبه عصر من و بابایی رفتیم آزمایشگاه و جواب رو گرفتیم و بعدم بلافاصله ...
24 آبان 1390

تیرویید مامان و نگرانی مامان مهرناز و بابا رضا

سه شنبه گذشته 17 آبان یعنی همون روزی که فهمیدیم نی نی گلمون یه پسر نازه, بعد از ظهر نوبت ویزیت ماهیانه داشتم. مامان جون زنگ زد مطب و برام نوبت گرفت نوبتم ساعت 7 عصر بود. بهمراه بابا رضا رفتیم مطب خانم دکتر و اول برگه سونو رو نشونش دادم تا خانم دکتر اعدادی رو که توش نوشته شده بود برام توضیح بده. گل پسرم در 16 هفته و 3 روز مشخصات جسمی اش از این قرار بود. اولین عدد دور سر گل پسرم بود که 3.5 سانتیمتر بود. بعد از اون هم دور ران 2.1, دور شکم خوشگلش 11.1 سانتی متر, تعداد ضربان قلب مهربونش 132 عدد در دقیقه و وزن گل پسرم که 165 گرم بود و خانم دکتر گفت همه چیزش نرماله. وای پسر نازم نمیدونی از شنیدن این اعداد و ارقام که مربوط ب...
23 آبان 1390

از جنسيت ني ني پرده برداري ميشود

سلام ماماني. من قربون اون مهربونيت برم كه براي مامان و بابا ناز نكردي و اجازه دادي بفهمن ني ني نازشون چيه. عزيز دلم امروز صبح من و بابايي و دوتا مامان جونا رفتيم بيمارستان ابوذر واسه سونوگرافي. من اولين نفر رفتم داخل و خوابيدم روي تخت. مامان جون از دكتر خواست كه اجازه بده از مراحل سونو فيلمبرداري كنيم. دكتر هم اجازه داد و ما كلي خوشحال شديم مامان قربونت بره كه انقدر قشنگ و آروم توي دل ماماني جا خوش كرده بودي. مامان جون انقدرخوشش اومد وقتي تو رو ديد. هممون ذوق كرده بوديم من و بابا رضا خيلي استرس داشتيم و نگران بوديم كه نكنه امروز جنسيت ني ني مشخص نشه. بابا رضا صبح ميگفت انگار ميخوام برم خواستگاري چقدر استرس دارم  خلاصه دكتر جون همراه ...
17 آبان 1390

دومين تصوير منتشر شده از ني ني جان بنده

سلام به ني ني گل خودم. عزيز دلم مامان امروز ميخواد يه عكس خوشگل و ناز از ني ني گلش بذاره. اين عكس مربوط به دومين سونوي ماماني هست كه شما توي اين عكس 11 هفته و 6 روزته و قدت هم 5.6 سانتي متره. قربون ني ني قد بلند خودم برم من. ...
18 مهر 1390

گرفتن جواب سونو و خبر خوب سلامتي ني ني

سلام به يكي يه دونه مامان و بابا. خوبي عزيز دل مامان؟ جات توي دل ماماني راحته؟ مامان همه سعي اش رو ميكنه كه شما گل ناز جات راحت باشه و اذيت نشي و بتوني زود بزرگ بشي و بياي بيرون و بپري توي بغلشون و ماماني وبابايي حسابي بخورنت. واي كه چه قدر خوشمزه است. خوب عزيز دلم جونم برات بگه كه ماماني ديگه حسابي خيالش از بابت سلامتي شما راحت شده چون اين چند روزه همش دنبال چكاپ و سونو و معاينه بود. ديروز عصري هم من و بابايي جونت رفتيم مطب دكتر قنواتي تا جواب سونوي غربالگري رو كه روز پنجشنبه انجام داده بودم بگيرم. وقتي جواب رو گرفتيم رفتيم مطب خانم دكتر شهبازي و باز هم اينجانب بدون نوبت البته با هماهنگي منشي وارد اتاق شدم. البته خود خانم دكتر به...
17 مهر 1390

سونوي NT

همونطور كه توي پست قبلي عرض كرده بودم، خانم دكتر شهبازي براي بنده يه سونوي تخصصي تجويز كردن كه معروف هستش به سونوي NT يا همون غربالگري كه احتمالا معرف حضور خيلي از خاله هاي وبلاگي هست. پنجشنبه 14 مهر ساعت 12 نوبت داشتم و چون مامان مهرناز پنجشنبه ها تعطيله و سركار نميره بنابراين بهترين زمان بود براي رفتن به سونوگرافي. صبح من و بابا رضا بيدار شديم و صبحونه خورديم و مامان يه مقدار خونه رو جارو پارو كرد و بعدم رفتيم خريد و بعد از خريد هم سريع رفتيم مطب. ساعت 11:40 دقيقه اونجا بوديم و بنده نفر آخر بودم و از اونجايي كه عادت كردم هميشه با پارتي مامان جون زود و بدون نوبت  برم داخل و اينجا متاسفانه پارتي مامان جون وجود نداشت  ...
16 مهر 1390

دومين ديدار عاشقانه

عزيزدلم سلام. ماماني روز چهارشنبه 13 مهر براي ديدن ني ني گلش و اطمينان از سلامتي ني ني رفت مطب خانم دكتر شهبازي. از وقتي از مسافرت برگشته بودم ميخواستم برم واسه ي چك آپ پيش خانم دكتر اما متاسفانه ايشون مسافرت بودن و تشريف نداشتن. مامان جون هر روز به مطب زنگ ميزد تا بتونه برام نوبت بگيره اما خبري از خانم دكتر نبود كه نبود. تا اينكه بالاخره روز سه شنبه تشريف آوردن و واسه چهارشنبه بهم نوبت دادن. خيلي خوشحال بودم ازاينكه ميتونم برم مطب و از سلامتي ني ني باخبر بشم و صداي قلب مهربونش رو دوباره بشنوم. چهارشنبه عصر بابا رضا من و خاله مهسا رو رسوند تا در مطب و خودش برگشت خونه، چون توي مطب آقايون نميتونن بيان بهش گفتم كه با خاله مهسا م...
16 مهر 1390

اولين عكس ني ني عزيز من

عزيزدلم ميخوام اولين تصوير زيبا از تو مهربونم رو بذارم توي وبلاگت.قربونت برم ماماني كه انقدر نازي.من وبابا رضا خيلي عكستو دوست داريم و همش بهش نگاه ميكينم. فعلا خودمونو با عكسات دلگرم ميكنيم تا موقعيكه خود نازنينت بياي توي بغلمون. ني ني عزيز ما توي اين عكسا اونجايي ديده ميشه كه يه خط قرمز دورش كشيده شده.توي عكس سمت چپ هم پايين عكس نوار قلب ني ني ديده ميشه. فداي قلب مهربونش. ني ني من اينجا 7 هفته و 6 روزشه و 14.8 ميليمتر هم قدشه.   ...
20 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد