رادينرادين، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه سن داره

آقا رادین

بازگشت پيروزمندانه ني ني از سفر

سلام به ني ني خوشگل خودم . امروز مامان مهرناز و ني ني بعد از يه استراحت 12 روزه به سركار برگشتن. همينجا از ني ني جون خوب خودم يه تشكر جانانه ميكنم كه توي مسافرت بسيار طولاني ماماني باهاش همكاري كرد و نذاشت مامان اذيت بشه. بوس واسه تو ني ني ماه خوشگل من و ني ني به همراه بابا رضا جون مهربون و خانواده بابا رضا روز جمعه 25 شهريور صبح زود حركت كرديم به سمت تهران. توي راه هم بخاطر اينكه ني ني اذيت نشه خيلي مي ايستاديم و استراحت ميكرديم. شب ساعت 8 رسيديم تهران و رفتيم خونه خاله مريم. فاطيماي خاله كلي خوشحال بود و ذوق ميكرد كه خاله مهرنازش اومده پيشش. ايليا جون هم كلي بزرگتر شده بود و حسابي خوردني شده بود. فاطيماي خاله هم امسال به پيش دبستاني رفته و...
4 مهر 1390

مامان ني ني موفق به شكستن شاخ غول ميشود!!!

به اطلاع همه دوستان عزيز ميرسانم كه اينجانب موفق گرديدم طي يك سري عمليات متبحرانه و گيردادنهاي سه پيچانه!! بالاخره شاخ غول را شكسته و به فيض مرخصي نائل گردم.  جا دارد همينجا از كليه دوستان و وابستگاني كه ما را از دعاي خير خود بي نصيب ننموده و انواع راهكارها را به اينجانب ارائه نمودند تشكر و قدراني بنمايم. بسيارمشعوفيم كه توانستيم به يمن وجود نازنين ني ني جان مرخصي 12 روزه  از رييس محترم مطالبه نماييم. به افتخار آقاي رييس : رييس رييسه آقا رييسه هي هي ....    ...
22 شهريور 1390

خاله هاي فرعي ني ني

ني ني جون بازم سلام خدمت شما بند انگشتي ناز نازي.امروز مامان خيلي فعال شده و هي مياد برات پست جديد ميذاره. خوب چيكار كنيم ديگه ماييم و همين يه دونه ني ني همونطور كه توي پستهاي قبلي هم فرموده بودم ني ني جان من سه تا خاله داره كه البته اين سه تا خاله، خاله هاي اصلي ني ني هستن. از اونجاييكه بعد از گذاشتن اون پست يكي از خاله هاي فرعي ني ني طبق يك اظهار نظر غمگينانه، ابراز ناراحتي و گله مندي نمودن كه اي نامرد!! پس چرا ما رو بهش معرفي نكردي، اينجانب بر اين شدم تا طي يك پست جديد اين خاله ها رو هم به ني ني و دوستانش معرفي كنم. ني ني گلم شما علاوه بر سه تا خاله اصلي، سه تا خاله فرعي هم داري كه اين سه كله پوك دوستاي صميمي و هم اتاق...
22 شهريور 1390

هفته دهم نه، هفته هشتم!!

سلام به ناز گلك مامان و بابا. خوبي قربونت برم؟ مامان فداي اون قلب مهربونت بشه كه از حالا انقدر مهربوني كه دلت نمياد حتي يه كوچولو مامانتو اذيت كني. طبق محاسبات كارشناسانه خودم! امروز بايد شروع هفته دهم بارداريم باشه، اما طبق محاسبات سونوگرافيست محترم الان ني ني بنده در هفته هشتم زندگي خودشون مي باشن. والله خودمم گيج شدم آخه همه دكترا طبق محاسبات من تاريخ بارداري رو تعيين ميكنن يعني از اولين روز اخرين پري.  اما تصور ميكنم كه سونوگرافي از تاريخ تشكيل نطفه سن بارداري رو تعيين ميكنه، پس در واقع تاريخ سونوگرافي دقيقتره. پس منم از امروز طبق تاريخ سونوگرافي پيش ميرم. بنابراين ني ني من الان يه ني ني 8 هفته ايه.  و ...
22 شهريور 1390

دردسر مرخصي گرفتن !!!

سلام به ني ني خوشمزه خودم. اول از هر چيز من و ني ني جون و بابايي اش ميخوايم به دايي امين مهربون ني ني، قبول شدنش رو توي دانشگاه دولتي اصفهان رشته برق تبريك بگيم. داداشي جونم قبوليت مبارك. انشالله هميشه موفق باشي. من و ني ني خيلي خوشحاليم كه زحمتهاي دايي امين نتيجه داد و دوتا رشته خوب برق و مكانيك توي دوتا دانشگاه قبول شد. آفرين به دايي زرنگ و درسخون ني ني.  خوب حالا قضيه اين دردسر مرخصي گرفتن چيه؟الان براتون ميگم.از اونجايي كه مامان مهرناز شاغله بايد براي رفتن به مسافرت مرخصي بگيره. خوب تا اينجاش كه مشكلي نيست اما مشكل از اونجايي شروع ميشه كه رييس بداخلاق ماماني بهش مرخصي نميده  مامان مهرناز هروقت كه ميخواد بره مسافرت و مرخصي ميخ...
21 شهريور 1390

اولين عكس ني ني عزيز من

عزيزدلم ميخوام اولين تصوير زيبا از تو مهربونم رو بذارم توي وبلاگت.قربونت برم ماماني كه انقدر نازي.من وبابا رضا خيلي عكستو دوست داريم و همش بهش نگاه ميكينم. فعلا خودمونو با عكسات دلگرم ميكنيم تا موقعيكه خود نازنينت بياي توي بغلمون. ني ني عزيز ما توي اين عكسا اونجايي ديده ميشه كه يه خط قرمز دورش كشيده شده.توي عكس سمت چپ هم پايين عكس نوار قلب ني ني ديده ميشه. فداي قلب مهربونش. ني ني من اينجا 7 هفته و 6 روزشه و 14.8 ميليمتر هم قدشه.   ...
20 شهريور 1390

احساسي متفاوت

ني ني عزيزم از لحظه اي كه صداي قلب مهربونت رو شنيدم دنياي ديگه اي به روم باز شده. دنيايي جديد با احساساتي متفاوت.انگار تا قبل از اون لحظه هنوز نتونسته بودم با تمام وجودم دركت كنم و باور كنم كه موجودي در درونم داره رشد ميكنه موجود كوچكي كه قراره فرزند من باشه و من با وجود اون نام مقدس مادر رو يدك بكشم.هميشه فكر ميكردم مادر به كسي ميگن كه به تقدس مادر من باشه. هميشه فكر ميكردم مادر به كسي ميگن كه به فداكاري و از خودگذشتگي مادر مهربون من باشه.هميشه فكر ميكردم لقب مادر فقط و فقط لايق شخصي همچون مادر من هست. با اينكه تمام آزمايشات از وجود يه موجود كوچك در درونم خبر ميداد اما باور نميكردم مني كه هنوز به قداست يك مادر نرسيدم، مني كه ...
19 شهريور 1390

اولين ديدار با ني ني

بالاخره من و بابا رضا جون چشممون به جمال زيباي ني ني روشن شد و تونستيم ببينيمش و صداي قلب نازشو بشنويم واي كه چه لذتي داشت شنيدن صداي قلبش زيباترين آواز زندگي ما بود.آوازي كه به هيچ چيز نميتونم تشبيهش كنم.عشق من از روزي كه صداي قلب مهربونتو شنيدم مدام اين صدا در گوشم طنين ميندازه و آرامشي شيرين را بهم هديه ميكنه. چقدر زيباست خلقت خدا. الان دوتا قلب  داره در وجود من ميتپه و اين يعني عظمت و بزرگي خالق هستي. خدايا ازت ممنونم به خاطر اين شاهكار زيبا. روز پنجشنبه 17 شهريور صبح ساعت 9 و نيم من و بابايي رفتيم بيمارستان ابوذر براي سونوگرافي. مامان جون از قبل برام نوبت گرفته بود.مامان جونم چند دقيقه بعد از ما رسيد.من خيلي دلشوره داشتم...
19 شهريور 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آقا رادین می باشد